تبارشناختی واژه‌ی آرتمیس

 


آرتمیس، نگاره‌ی دیواری در  استابیه Stabiae،

(Museo Archeologico Nazionale di Napoli) موزه‌ی ملی باستان‌شناختی در ناپل



آرتمیس یا آرتمیسیا همانگونه که هرودوتوس، تاریخ‌نویس یونانی‌، می‌نویسد درنبرد دریائی سالامیس، در پایان تابستان سال ۴۸۰  پیش از میلاد، دریاسالار ناوگان خشایارشاه بود.    و همچنین ‌آریستوفان در نمایشنامه‌اش به نام لیسیستراته Λυσιστράτη که در ۴۱۱ پیش از میلاد به نمایش درآمد از او به آزرم یادمی‌کند . همانگونه که بری استراوس Barry Strauss می‌نویسد؛ «شه‌بانوها در خاور نزدیک پدیده‌ئی ناشناخته نبودند، اما شه‌بانوهای رزم‌آور کم‌پیدایند. در ناوگان ایران در فالرون ‌Phaleron یکصدو پنجاه هزارتن  سپاهی بود و آرتمیسیا تنها زن  در آنجا بود. او نه تنها در ایران بی‌همتا بود  که  بل یکی از انگشت‌شمار دریاسالاران زن در درازای تاریخ است.»

 ‌‌داریوش شاه هخامنش پس از درگذشت لیگدامیس Λύγδαμις ساتراپ هالی‌کارناسوس    Ἁλικαρνᾱσσός   در آناتولی دختر وی  آرتمیسیا Ἀρτεμισία را به جانشینی او برگزیده بود. هرودوتوس می‌نویسد‌:

  هر چند من از دیگر فرماندهان خشایارشاه نام نمی‌برم چون ‌به ‌ آن نیازی نمی‌بینم اما از آرتمیسیا  خواهم گفت.  چون برای من این به شایان شگفت‌آورست که او ، به آوند یک زن، به نبرد ایران با هلاس (یونان) بپیوندد. پس ‌از آن‌که همسر او درگذشت، او فرمان‌روائی خودکامه را به دست‌گرفت، و گرچه پسرش جوانی در سن سربازی بود و او  را به  هیچ روی وادار به ‌پیوستن به میدان نبرد ننموده بودند، با این همه او برانگیخته از دلیری و خواستاری خویش به رزم آمد. نام این زن آرتمیسیا بود و او دختر لیگدامیس بود که از سوی پدر از تبار هالیکارنوسی‌ها و از سوی مادر از کرت‌ها بود. او فرماندهی سپاهیان هالیکارناسوس، کوس، نی‌سیروس، و کالیمنا را برگمار داشت و پنج ناو را به میدان نبردآورد. در همه‌ی نیروی دریائی ایران، پس از ناوهای صیدونی‌ها، ناوگانی که او ‌ آوردال (تجهیز) نموده بود به آفرین گرفته می‌شد. و در میان همه رایزنی ‌ها که به پادشاه داده می ‌شد رای او بهترین بود.

 

نام آرتمیسیا از ایزدبانوی یونانی  ‌«آرتمیس» خواهر همزاد «آپولو»، ایزد خورشید، گرفته ‌شده است. پدر آنها «زئوس» و مادرشان «لتو» Λητώ  دختر «کویوس» Κοῖος از تایتانس‌ها Τῑτᾶνες  بود. او ایزدبانوی جان‌داران توسن، شکار ، باد، و نوزادان ست که در رم اورا به‌نام دایانا می‌شناختند.  اروپائیان در تبارشناختی نام آرتمیس سرگردانند ‌آر . ‌اِس‌. پی. بیکس R.S.P. Beekes  آنرا از ریشه‌ئی پیشایونان می‌داند . در ساتراپی لیدیا نام ‌او ‌آرتیموس  بوده است.   ج.تی۰ جابلونسکی J. T. Jablonski,   ‌آن را از فریجیا می‌داند که به باور من درست است . زیرا میترا و ایزدبانو آناهیتا  در باورهای میترائی با ‌آپولو و آرتمیس هم‌سان می‌باشند. و یونانی‌های باستان پاریس را از تباری جدا از یونان درمی‌شمردند و او را درنبرد ترویا با کلاه فریجیائی نگاره می‌نمودند که همان کلاهی است که در نگاره‌های میترا به چشم می‌خورد.  در نبرد یونانیان با تروی این درخور اندیشه است که ‌آپولو ایزد خورشید  پشتیبان تروی است و  اوست که خدنگ ‌پاریس را به سوی پاشنه‌ی ‌آشیل رهنمون می‌شود تا اورا از پای درآورد.  


 آرتمیس از دو بخش «آرت» و «میس» به میانای پخشار کننده  رادی و فرزانه‌گی و درستی است.

آرت = «اَرته» و «اَرد»  که در زبان پهلوی «اَرت» یا «اَرد» و در اوستا «اشی»  به میانای فرهی و زیبائی و رادی است و آن‌را  در واژه‌های اَرته‌شیر = اردشیر و اَرته‌وان = اردوان  و ارتخشرخش  و اردیبهشت = ارته‌وهشت  و ارتش می‌توان دید. ایزد ‌اَرت از ایزدان آئین میترائی بود که پس از گردآوری اوستا به دست آرش‌آکیان پارتی در «ارت یشت» به اوستا راه یافت.  درسانسکریت آرثا आर्थ  به میانای بزرگوار، مهین، فرازمندبا ‌آن هم‌ریشه است.  دردیسه‌ی زبان‌های  هند و اروپائی -ar(ə)-ti*  است   در یونانی اُرتُس ορθός  به میانای درست و  آرتیزین αρτίζειν به میانای ساختن.و  آماده کردن و در لاتین artem  به میانای کار هنری  که در فرانسه کهن art شده و به زبان انگلیسی راه یافته ست. این واژه با  ایرما ईर्म   در سانسکریت به میانای نبرد اپزار که در لاتین arma  و در فرانسه‌ی کهن armes و در انگلیسی arm و  army از آن شاخه زده است و با آرمان در فارسی امروز خویشاونداست. 

میس = از واژه‌ی «میثره» که همان «مهر» یا «میترا» ست شاخه زده است. که در سانسکریت با «میثونا» मिथुन   به میانای باهم بودن و همزاد  «مِثَته» मेथते   به میانای باهم بودن و دیدار و هم‌سری در پیوند ست ( آرتمیس در یونان برابر‌با آناهید ایزد بانوی آب‌‌هاست که هم‌زاد با آپولو ایزد خورشیداست. آناهیتا نیز هم‌دم  و همسر میترا ست) . در زبان دیسه‌ی هندو اروپائی  PIE در ریخت -m(e)ith*به میانای داد وستد است  که در لاتین missionem به میانای فرستادن ‌و رها کردن، و  mittere به‌میانای ول کردن، بیرون کردن، پرتاب کردن از ‌آن شاخه زده و در انگلیسی و فرانسوی mission به میانای گمارش  از آن شاخه زده است و واژه‌ی missionary ‌ در انگلیسی به میانای پخشار کننده که در زبان فرانسه   missionnaire و درزبان اسپانیائی misionero است.

 در پارسی کهن ريــشه‌ی «اَر»  -ar* به همراه پــسوند  «تَی» ti   به ریخت اَرتَی -artai  به میانای  «پخشار» ست. برای نمون اوستا‌شناسانی مانند بارتولومه Bartholomae  واژه  اشـي را  به میانای «ارمغان‌داد» « گرفته است. همچنین بيلـي Baily   اشی را از ريشه -ar* به میاناي «دست‌آورد» می‌داند. و كلنز  Kellens ريشه «اّر» -ar  را به میاناي « »به جنبش آوردن» یا «جنبانیدن‌ » گرفته است و اینسلر Insler میانای  «شایسته‌گی» یا «سزاواری»را  پیشنهاد نموده  است. همانگونه که که در پیش‌تر گفتیم در سانسکریت ارثا अर्थ به مینای «بزرگواری» و «رادی» و در ریگ‌ودا به میانای‌«آماج» و «آرمان» است.(نگاه کنید به: ریگ ودا ( ۹، ۱۸ ، ۷) سوکتا ۱۸ و ریگ ودا (۳، ۱۱، ۳) سوکتا ۱۱ و ریگ ودا (۵، ۷۹، ۸) سوکتا ۷۹.)


پس آرتمیس به میانای «آرت مهر» یا خورشید رادی و بزرگواری است. واز آنجا که مهر پخشار کننده‌ی تابش دوستی و زندگی‌است پس  آرت میس پخشارکنده ارته است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مرداد ، مهرداد یا امرداد؟!ا

در ریشه شناختی اسفند و سپندارمذگان و سپنج

درباره معنی و میانا