ریشهشناختی واژه بیمار
امروز در فیسبوک پستی دیدم که زیر آوند «بیماردر فرهنگ یونان باستان» میگفت : «مار نماد و نشانه ای از سلامتی بود و بیمارستان جایی است که شخصی بدون مار (سلامتی) است ، و سر در داروخانه ها لوگویی هست که دور جام دارو یا پادزهری ماری پیچیده است .»
این درست است که در افسانههای یونان تندیسهای اسکلپیوس Ἀσκληπιός (ایزد پزشکی) با نشان لاتین «کادوسیوس» cādūceus (ساخته شده از دو مار پیچیده به گرد یک چوبدست. برگرفته از واژه ی یونانی کروکیون κηρύκειον به میانای چوبدست جارچیان) و دخترش هیگیا ὑγίεια (ایزد تندرستی) که مار و کاسهای در دست داشت، به آوند نمادهای پزشکی و سلامتی به کار برده شده اند. واین از این رو بوده است که مار در زندگی چندین بار پوست میاندازد که گوئی پیاپی جوان میشود و این انگار را برانگیخته که همیشه تندرست میماند و هرگز نمیمیرد.
اما واژه بیمار از واژه «ویمار» 𐬬𐬪𐬨𐬁𐬭 در زبان پهلوی به میانای «بیم مرگ» شاخه زده است که از دو بخش «ویم» 𐬬𐬪𐬨 به میانای هراس و بیم و «مر» 𐬨𐬁𐬭 به میانای مرگ ساخته شده که در سانسکریت با «بهیمار» भीमर خویشاوند است . بهیभी به میانای ترس است که همان بیم در پارسی امروز است. ماری मारि به میانای مرگ است.
مرگ در اوستا «میریا» 𐬩𐬖𐬭𐬌𐬌𐬁 و در پارسی کهن «مَرتیا» و در لاتین mortem که در فرانسه کهن mort که در انگلیسی کهن morðor و در انگلیسی امروز murder بهمیانای کشتن از آن شاخه زده ست.
پس «بیمار» به آشکاری نشانههای درد ورنج و ناخوشی در اندام گفته میشود که مایهی پدیداری «بیم مرگ» میباشند.
نظرات
ارسال یک نظر