ریشه‌شناختی «روز» و «روزمره» و «روزمره‌گی»






« روز» در پارسی باستان «رَئوچَه» 𐎼𐎢𐎨 و در اوستا « رَئوکَه» 𐬭𐬀𐬊𐬗𐬀𐬵‎ بوده که در پارسی میانه «روز»  𐭩𐭥𐭬‎ شده بود. این واژه با «روکی» रोचि و «روکِیت»‌ रोचते در سانسکریت  به میانای درخشان  و رخشنده و روشن خویشاوند است . که  در زبان لاتین «رادیوس» radius  به میانای پرتو روشنائی  و پره‌های درونی چرخ  شده ست .  این واژه از لاتین به فرانسه کهن به ریخت «رِی» rai   و به انگلیسی به  ریخت ray و در اسپانیولی به ریخت «رایو» rayo به میانای پرتو خورشید در آمده است. 


واژه «روزمره» با پسوند «مره» به‌میانای «هرروزه» و «همه آنچه که روزانه به پیاپی روی می‌دهد»  و«آنچه که روزها را می‌کـُشد» است. این پس‌وند از «مَر»  𐬨𐬁𐬭 در زبان پهلوی به میانای مرگ شاخه زده است که با واژه‌ی «مارَ» मार در سانسکریت به میانای کشتن و مردن هم‌ریشه است. این واژه درلاتین mors و mortem به میانای مرگ‌ است. که در فرانسه کهن و در انگلیسی میانه به ریخت mort به میانای مرگ درآمده‌است. این واژه همچنین با mar درانگلیس به میانای از ریخت آفتاده و آسیب دیده هم‌شاخه است.

در پارسی امروزبا واژه‌ی «روزمره» و پسوند «گی» که آنرا در واژه‌های «زنده‌گی» و «برازنده‌گی» و «ایستاده‌گی» و مانند آنها می‌بینیم واژه‌ی «روزمره‌گی» را برای برگردان واژه‌ی routine ساخته‌اند. که به نادرست برخی آنرا «روزمرگی» می‌نویسند که به میانای ‌«درگیری با کارهای هرروزه و همیشه» است. پسوند «گی» به میانای «روندی دنباله‌دار و همیشه‌گی » است. برخی این میانا را درنیافته‌اند وبه نادرست انگار نموده‌اند که«روزمرگی» از دو واژه‌ی «روز» و «مرگ» ساخته شده‌است.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

درباره معنی و میانا

در باره‌ی ریشه‌یابی واژه‌های هستِـش و اگزیستنس

ریشه شناختی واژه‌ی « پارس»ا