ریشه شناختی واژه‌های «سال» و «یـَرِ»اا

.



  سال  𐬯𐬁𐬮 در پارسی باستان از واژه « سَردِه» 𐬯𐬁𐬭𐬛𐬈𐬵 شاخه زده است زیرا  نخستین روز سال  نو در روز زایش مهر بود که همان  گاه برابری بهاری شب وروز در آغاز سردی زمستان در نخستین روز ازماه دی بود.

در اوستا سال «یـَرِ» ِ 𐬫𐬀𐬭𐬈  (Yare) است. و در پارسی کهن «دُژی یـَرَم» 𐬛𐬊𐬲𐬪  𐬫𐬀𐬭𐬀𐬨   به میانای «سال بد» یا «خشک‌‌‌‌سالی» (došiyaram) است. «یـَرِ»  در زبان یونانی «اُرا» ὥρα  شده است که به میانای سال، موسم و بخشی ازسال یا بخشی از روز مانند ساعت بود . این واژه در زبان لاتین به دو واژه‌ی «اُرا» hōra به میانای ساعت و «آُرنوس»  hornus به میانای این سال شد.  که در میانای ساعت به زبان فرانسه کهن به ریخت «اُق»  houre  اندر شد و در انگلیسی میانه « آور»  houre  و در انگلیسی امروز  hour شد؛ و«آُرنوس»  hornus به  میانای سال  در زبان دیسه آلمانی   jēr * و درآلمان کهن بلندی ها  jar  و در انگلیسی کهن gear  و در انگلیسی امروز year شده است. 


باید در دید داشت که در نخست  مردمان پیشا تاریخ رویدادهای گیتیائی مانند رده‌های ریختی ماه، دگرگونی‌های موسمی و روندهای خورشید و ستارگان را برای دریافت هنگام و گاه در دید گرفتند.

برای نمون هنگام‌سنج‌های آفتابی برای اندازه‌گیری درازای روز بر پایه‌ی کجاهست خورشید در آسمان ساخته شد. این هنگام‌سنج‌های آفتابی به برای دگرگونی در بلندای خورشید  ذر پهنه‌های جغرافیایی گوناگون می‌باید دگرگون می‌بودند.

چنین بود که شهرگاری‌های بابلی و مصری یک چرخه زودیاک ریخت‌گرفته از دوازده چهره‌ی مینوی اختران را شناسائی نمودند که شاید بر بخش نمودن روز به دوازده روزال (ساعت) هنایش گذاشته باشد.


هردوتوس می‌نویسد:

ΙI4. Όμως για ό,τι έχει να κάνει με τα ανθρώπινα, έλεγαν τα εξής και συμφωνούσαν μεταξύ τους· πρώτοι απ' όλους τους λαούς οι Αιγύπτιοι ανακάλυψαν το έτος και διαίρεσαν σε δώδεκα μέρη τον κύκλο των εποχών του· κι έλεγαν ότι την ανακάλυψη αυτή την έκαναν παρατηρώντας τα άστρα.

اما از هر آنچه که به باره‌های انسانی  پیوند دارد، آنها چنین گفتند و در میان خود  پذیرفته‌اند که  مصریان نخستین  از همه مردمان بودند که سال را  دریافتند  و چرخه‌ی هنگام آن را به دوازده  ماه بخش نمودند. و گفتند که این یافته را با  ردگیری ستارگان انجام داده‌اند.


 در نزدیکی‌های سال ۱۴۷ تا ۱۲۷ پیش از میلاد، هیپارخوس اخترشناس یونانی پیشنهاد کرد که شبانه روز را به بیست‌وچهار روزالِ ترازین (ساعت اعتدال) بخش نمایند . این بخش‌بندی بر پایه‌ی ۱۲ روزال روشنایی و ۱۲ روزال تاریکی بود.

اندیشار« روزال ترازین» با در در دید داشتن درازای دگرگون روشنائی روز در درازای سال، شدائی سنجش هنگامین درست تری را فراهم می کند.

این راستین که روز در باستان به ۱۲ روزال بخش شده است شاید به این برای باشد که ۱۲ بخشه‌ئی از ۶۰ است. زیرا ۶۰=۵* ۱۲ . و از این روست که هر روزال به ۶۰ دَم  (دقیقه) و هر دَم به ۶۰ آن (ثانیه) بخش شده است.

می‌باید در دید داشت که هم بابلی‌ها و هم مصری‌ها نیز از ساختار شمارشی پایه ۶۰ برای ریاضیات و اندازه‌گیری هنگام بهره می‌گرفتند.

افزون بر این، شمارش  به یاری انگشتان  و با  به کار برد  پایه ۱۲ (با بهره‌گیری از سه بند در هر کدام از چهار انگشت که برابر با ۱۲ است و انگشت شصت ) یک شدائی چرتکه مانند را فراهم می‌نمود. 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

درباره معنی و میانا

در باره‌ی ریشه‌یابی واژه‌های هستِـش و اگزیستنس

ریشه شناختی واژه‌ی « پارس»ا